کاش آغاز این داستان با خنده بود
زندگی کم بود، خالی بود
از شادی اما آکنده بود
رفتنی هم اگر بود
با دلی سیر از خنده بود
کاش نهانخانه دل بی خبر از غم بود
سر، سامان خوشی داشت
صورت پر از لبخندهای رنگی
از سفره این روزگار 
لااقل یکی اندوه کم بود
کاش در دستی کاسه حسرت نبود
اشک فقط از سر شوق
فریاد از ته خوشبختی
لبها خالی از سوز دل 
کاش آغاز و پایان قصه با خنده بود .

داستان زندگی

داستان زندگی

خنده ,کم ,بودکاش ,خالی ,داستان ,آغاز ,با خنده ,دستی کاسه ,در دستی ,بودکاش در ,کاسه حسرت

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

najm خلاصه کتاب حقوق جزای اختصاصی 4 حسین آقایی نیا بانو سیب درمان بیماری ها shamokparvane دانلود کده میهن همکار آشیونه سیمرغ بهارانه3 طرحواره درمانی